آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

چهل گیس

بدون عنوان

دردونه مامان سلام.... معذرت میخوام خیلی دیر به دیر به وبلاگت سر میزنم با توجه به اینکه من سه ماه بیشتر مرخصی نداشتم از روزی که رفتم سر کار دیگه وقت سر خاروندن هم ندارم ....دیگه برنامه روزانه من شده این که : ماشالا تو که شبا تا صبح بیداری و ساعت شش صبح میخوابی دیگه عملا مامان بیچاره شبا خواب نداره ..... بعدش من ساعت شش آماده میشم اول تو رو میبریم پیش مامان بزرگ منم دیگه میرم اداره تا ساعت 2:30 ....خلاصه اینکه مامان حسابی خسته از اداره برمیگرده و نمیتونه وبلاگت رو بروز کنه.... نازگلم باید اعتراف کنم که با همه بازیگوشیهات و شب بیداریهات زندگی مون مثل عسل شیرین شده... آرنیکا جونم دوست داریم....   ...
5 مهر 1392

خیلی دیر اومدم....

ببخش مامان ...... خیلی  وقته وبلاگت رو آپ نکردم..... باور کن اصلا وقت نکردم..... امروز جمعه 5 مهر1392 الان دیگه تو هفت ماه و 16 روز داری.... آنی من الان دیگه: خودش راحت میشینه  .... سینه خیز میره  .... رو چهار دست و پا وامیسته ..... حسابی جیغ میکشه   خلاصه اینکه خیلی شیرین و با نمک شدی..... یه ماه و نیم میشه که دیگه با مامان میری اداره و با مامان هم بر میگردی.... تو مهد کودک اداره حسابی بهت خوش میگذره .... الان دیگه غذات شده فرنی، حریره بادام، سوپ ماهیچه، پوره کدو، پوره سیب زمینی، پوره هویج، سرلاک، آبمیوه و ماست..... این روزا شیر خشک قحط شده و من وبابا به سختی برات شیر گیر میاریم.... ...
5 مهر 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به چهل گیس می باشد